عروسی محسن
شبه جمعه عروسی آقا محسن بود که الحمدالله به خوشی برگزار شد ما همگی رفته بودیم خانه حسین آقا که همه از اصفهان به انجا آمده بودند تا ساعت ١ شب با هم بودیم و بعد به طرف خانه آقا محسن آمدیم غزل در این شب خیلی رقصید و ابوالفضل جان اصلا" اذیت نکرد. ما تا رسیدن به خانه محسن تا ساعت ٢ طول کشید بعد گوسفند سر بریده و تاساعت ٥/٣ مشغول بودیم و غزل خیلی دوست داشت که در منزل محسن بخوابد و مامان و بابا با اسرار زیاد غزل را به خانه بردیم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی