غزلغزل، تا این لحظه: 18 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

دو کبوتر

تنها زيبايي لحظات سپري شدن عمرم

تنها زيبايي لحظات سپري شدن عمرم زيباي من هميشه به آن چيزي كه آرزو داري بينديش نه به چيزي كه هستي. بچه كه بودم هر شب در خيالم به آرزوهايم مي انديشيدم. زيباترين لحظات كودكيم همين بود. هميشه خودم را در اوج مي ديدم. هميشه در آرزوي تحقق روياها. باور كن براي رسيدن به روياهاي شبانه ام چقدر تلاش كردم و فقط يكي مانده كه حس مي كنم خسته ام. شايد روزي به دنبالش باشم يا شايد.... پس برايت داستان كوتاهي مي اورم از گابريل گارسيا ماركز: كوه بلندي بود كه لانه عقابي با چهار تخم، بر بلنداي آن قرار داشت. يك روز زلزله اي كوه را به لرزه در آورد و باعث شد كه يكي از تخم ها از دامنه كوه به پايين بلغزد. بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه اي رسيد كه پر از مرغ و خروس بود. ...
28 بهمن 1390

شلوغ پلوغه

چند وقتی که مشغله کاری بابا زیاد شده است از یک طرف محل فیزیکی کار بابا تغییر کرده و از طرف دیگر مادر بزرگ مریض شده و چند روز در بیمارستان بوده است که الحمدالله حالش بهتر است و ما هفته پیش به همین خاطر به اصفهان رفتیم این اولین مسافرت ابوالفضل به اصفهان بود که مادربزرگ بعد از مرخص شدن از بیمارستان با دیدن غزل و ابوالفضل خیلی خوشحال شد  . و امروز صبح که بیدار شدم اولین کاری که کردم به پشت پنجره رفتم و از دیدن برف خوشحال شدم و می خواستم بیدارتو ن کنم که دلم نیومد و هر روز از منزل تا محل کار مورنیم ساعت ميرم که امروزبه خاطر بارش برف ٥/١ ساعت طول کشید.
28 بهمن 1390

شعر( دیر کرده بابا)

  شب شده ولیبرنگشته بابا پشت در نشستم تا ببینم او را دیر کرده خیلی چون که وقت خواب است فکر می کنم باز ساعتش خراب است او همیشه دارد چند کار با هم کاشکی که می شد کارهای او کم خیره می شوم باز توی صورت ماه می نشینم آن قدر تا بیاید از راه ...
28 بهمن 1390

دندون شكسته

دندون غزل جونم امروزمحكم  به البوم عكس خورد و شكست حالا غزلي دندون جلوييش شكسته اشكال نداره شيريه 1 سال ديگه خودش ميوفته نگران نباش دخترم ...
28 بهمن 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دو کبوتر می باشد