بدون عنوان
با سلام، در اين روزهاي غزل جون شوق رفتن به كلاس اول را دارد (مثلا" هر روز با انگشتانش نشان مي دهد كه چند تا بخوابيم به مدرسه مي روم) هر شب با بابا غايم موشك بازي و كباب بازي ميكند بر هر حال سر خودش را زياد گرم كرده است و ثبت نام مدرسه كرده و لباس فرم با مامان خريده است و كيفيش را با بابائي خريده است . غزل جون هر شب دل بابائي ميخوابد و ابوالفضل در دل مامان
ابوالفضل تو 10 ماهگي بسر مي برد كه خيلي بازيگوش شده غذا مي خورد با ماشينش بازي مي كند و بابا هر موقع لباس مي پوشد گريه مي كند كه انو ببرد بيرون خانه گردش و ديگر خودش را به مبل و تخت خواب مي گيرد و بلند مي شود....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی