غزلغزل، تا این لحظه: 18 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

دو کبوتر

تولد غزل جون)(24 اذر)

  "امروز به تو فکر میکنم به زمانی که چشم گشودی و آغوش زمان ضربان قلبش را با تو یکی نمود و آنگاه دنیایم با تو آغاز شد به آنروز که دنیا صدای گریه کودکی را شنید که امروز بهانه برای خندیدن من است... اینک نگاهت را قاب می گیرم. در پس آن لبخند. که به من. شور و نشاط زندگی می بخشد.  امروز روز توست…امروز را با هم لبخند می زنیم امروز که تولد توست برای تو َبرای چشمهای تو هدیه ام ناقابل است خاطراتی از فرداهامان برای بودنت و من َ در هر تولد تو باز زنده می شوم...  امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق فریاد میزنم: به زمین خوش آمدی فرشته ی مهر" دختر من ... دختر زیبا و مهربون...
28 بهمن 1390

تولدت مبارك عزيزم

دخترم تولدت مبارک ( غزل ) امیدوارم همیشه سربلند و تندرست باشی تولدت مبارک    دختر گلم تولدت مبارک باشه عروسک بابایی : خيلی چيزا دلم می خواد برات بنويسم که بعضی هاشو دلم نمی آد و بعضی هاشو بايد درگوشی برای خودت بگم ؛ولی اون چيزی که توی دل بابای اينه که بی اندازه دوستت داره.6سال پیش 24/9/84 تو دیده به زندگی سوت کور ما گوشودی و با خودت روزی رو به خونه آوردی هر وقت از زندگی و سختیاش خسته می شم به یاد تو که می افتم تو رو که می بینم قوت قلب می گیرم و سخت تز از گذشته با زندگی می جنگم دوست دارم امروز دختر گل ما شش ساله خواهد شد دختر گلم تو زیباترین هدیه خداون...
28 بهمن 1390

قبيله اي براي ديدار

روز پنج شنبه17/9 پدر بزرگ و مادر بزرگ عمه(طيبه) خاله(مريم) همگي براي ديدن ابوالفضل جان به منزل ما آمدند.و ما خيلي خوشحال شديم و از همگي آنها تشكر كرده و انشاء الله بتتونيم در شادي هاشون جبران كنيم. 
28 بهمن 1390

ورود اولين مهمان

روز تاسوعا دايي ابوالفضل(آقا رضا) از اصفهان  براي ديدن ابوالفضل به تهران آمدند ممنون از اظهار لطفي كه به ما داشتند
28 بهمن 1390

عقيقه

روز تاسوعای حسینی مصادف  با روز ٧ تولد ابوالفضل برای سلامتی ابوالفضل جان عقیقه (گوسفند قربانی کردیم) و بین اهالی محل پخش کردیم.
28 بهمن 1390

يك روز تا تولد كاكلي

ابوالفضل جان تا بدنیا آمدنت فقط مانده و ما اکنون برای بیمارستان آماده می شویم و برایت دعا می کنیم و پیشاپیش قدمت را به این دنیا تبریک و آروزی سلامتي تورو از خداوند متعال خواستاریم. و از همه التماس دعا داریم. ...
28 بهمن 1390

بي قرار

ابوالفضل جان در بدنیا آمدنت بیقراریم . دعا پدر و مادرت بدرقه راه تو همیشه است. و غزل اجي كوچولوت دیگرارام و  قرار ندارد و با انگشتانش هر ساعت و هر روز به ما نشان می دهد که داداشی کی میاد.(دوستت داریم همگی )
28 بهمن 1390

تمام عمر من

تمام عمر من دختركم هر روز بزرگتر مي شوي و من به عنوان مادرت فقط آرزوي شاديها را برايت دارم. زيباي من من نمي خواهم نصيحتت كنم ولي هر چند يكبار برايت جملاتي مي تويسم كه حاصل شايد يك عمر تجربه است. زيباي من، سه چيز در زندگي پايدار نيستند . هيچ وقت به رويا و موفقيت و شانس دل نبند. سه چيز در زندگي كه وقتي از كف رفتند باز نمي گردند: زمان، حرفي كه زدي و موقعيتي كه داري. سه چيز ما را نابود مي كنند: تكبر، زياده طلبي و عصبانيت. سه چيز انسانها را مي سازند: كار، صميميت و تعهد. سه چيز در زندگي بسيار ارزشمند است: عشق، اعتماد به نفس و دوست. سه چيز را هم در زندگي هرگز نبايد از دست بدهي: آرامش، اميد و صداقت. دوستت دارم.... ...
24 بهمن 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دو کبوتر می باشد